سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون خبر کشته شدن محمد پسر ابو بکر بدو رسید فرمود : ] اندوه ما بدو همچند شادمانى آنهاست ، جز که از آنان دشمنى کاست و از کنار ما دوستى برخاست . [نهج البلاغه]
چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین


عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

السلام علیک یا صاحب الزمان یا قائم آل محمد جهان در انتظار توست.ولادت عمه جانتان حضرت زینب علیها سلام را خدمت شما تبریک عرض می نمایم.

جمعه،انتظارودل خوشی منتظران، بیشترمی شود.امروز،تقارن دو عید باشکوه است که شیعیان ودوستداران شما جشن گرفته اند.سال هاست که دراین مجالس می شنویم :

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزون شود روزی گلستان غم مخور

همه ی دلتنگی ها ونداشتن ها با یاد شما شیرین و سهل است.امیدواریم روزی صدای "جاءالحق و زهق الباطل"از کنار کعبه به گوش جهانیان برسد، همه شاد شوند و آرزویشان برآورده شود و یک صدا باهم بگویند:

آمد امام منتظران......


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/12/16:: 4:59 عصر     |     () نظر

 

 

کیست زینب آنکه عالم واله و حیران اوست
نور عصمت جلوه­
گر از چهره ی تابان اوست
گوهر پاکی که از پستان عصمت خورده شیر
جان به قربانش که جان عالمی قربان اوست

زهره­ ای کاندر سپهر عزت و جاه و جلال
روشنی بخش کواکب شمسه ی ایوان اوست

رونق رضوان ز انفاس نسیم گلشنش
نکهت جنت ز گیسوی عبیر افشان اوست

   ولادت عقیله بنی هاشم، نور دیده آقا امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها- را به صاحب العصر و الزمان –عجل الله تعالی فرجه الشریف- تبریک و تهنیت عرض می نمایم. حضرت زینب -سلام الله علیها- اولین دختر در خانه ی امامت، واقعا زینت پدر بود. ازهنگام تولد، همگان علاقه ی او به برادرش را متوجه شدند. هر وقت گریه می کرد قنداقه اش را آغوش حسین عزیزش می دادند و آرام می گرفت. خدایا این چه طفلی است؟ فقط معصوم -علیه السلام- او را می شناسد.

    خدا را آسمان عفت و شرم و حیا زینب

 نبی را آستان بخشش و جود و سخا زینب

 علی را مظهر علم و کمال و دانش و  تقوا

 زنان امتان را همچو زهرا رهنما زینب

 نبی سطوت، علی صولت، حسن خلق و حسین فطرت

 به سان مادرش زهرا، بُدی سر تا به پا زینب

 امامت گر بُدی لایق، زنان را، فاش می گفتند

 که بر خلق دو عالم، مقتدا و رهنما زینب

 دُرِّ دریای عصمت، آسمان عزت و شوکت

 فهیمه، عالمه، آیینه ی ایزد نما زینب



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/12/16:: 7:2 صبح     |     () نظر


السلام علیک یا صاحب الزمان،جهان در انتظار توست.


آقای بزرگ روزهای جمعه واقعا با اسم شما و وعده ی ظهور شما گره خورده است. به ظهور شما امیدواریم ویقین داریم این وعده هر وقت خدا بخواهد، محقق خواهد شد.هر جمعه و هر روز منتظریم و همه ی امن یجیب هایمان را بدرقه راهتان می کنیم. 

ای آفتاب زهرا

عجل علی ظهورک

نه طاقتی،نه صبری

تا چند پشت ابری

ای مهر عالم آرا

حیدر کند دعایت

زهرا زند صدایت

الغوث یابن زهرا

عجل علی ظهورک



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/12/9:: 3:43 عصر     |     () نظر

سلام و صلوات خدا بر دخت موسی بن جعفر –علیهم السلام- دختری که قبل از تولدش آقا امام صادق –علیه السلام- مژده ی تولد او را داده است. همان دختر در فراق پدر شهید و برادر شهیدش -امام رضا علیه السلام- در شهر قم مدفون شد.

   خدا خیر بدهد به اهل قم، به بهترین وجه ممکن از آن معظمه مهمان داری نموده و احترامش کردند. در هفده روز اقامتش در قم، بیت النور محل زندگی آن حضرت بود.

   در تاریخ است که پیرمرد خیری باغ شخصی خودش که بابلان نام داشت برای مقبره ی حضرت معصومه هدیه داد. نیت آن پیرمرد خیّر چه بوده خدا می داند.

   هر روز هزاران نفر با امید وارد حرم می شوند و نماز می خوانند و ضریح مطهر را می بوسند و التماس و خواهش می کنند: "ای فاطمه ی معصومه شفیع ما شو نزد خدا که ما را به بهشت ببرد". طلبه های حوزه ی علمیه علاقه ی خاصی به حرم حضرت معصومه –علیها السلام- دارند. غالبا نماز و مباحثات درسیشان را در حرم مطهر به جا می آورند. هرکس به پابوس امام رضا -علیه السلام- نمی تواند برود خودش را به قم می رساند. دوستان چنان به حرم حضرت معصومه -علیها السلام- پناه می برند و دعا می کنند که دشمنان را هم حیران کرده اند. از قول سه امام معصوم است که فرمودند قم حرم ماست.

   یا حضرت معصومه ما را دعا کنید، شما واسطه ی فیض الهی هستید. در روز رحلت شما شهر مقدس قم یکپارچه تعطیل و عزادار است. هر کسی احساس می کند مادر یا خواهر عزیزش از دنیا رفته، این به خاطر نظر خاص شما به اهل قم است. در این روز هیأت خواهران از بیت النور به حالت عزاداری به طرف حرم مطهر می روند و آنجا مداحان اهل بیت عصمت و طهارت در عزای شما نوحه می خوانند و همه به سر و سینه می زنند. این مردم با وفا که هرگز به شما بی احترامی نکردند همیشه قدردان حرم مطهر شما هستند. مداحان بهترین اشعار را می خوانند و به مردم می گویند: "خوش به حال شما مردم که با عزت و احترام در عزای دختر موسی بن جعفر شرکت کردید. قم کوفه نیست که ذریه ی رسول الله را سنگ بزنند و بی احترامی کنند و خواهر امام را شماتت کنند".

این گنبد رفیع که دائم منور است
این بارگاه دختر موسی‏بن جعفر است
اینجا حریم خواهر سلطان دین رضاست
خاک درش به چشم خلایق چو طوطیاست



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/11/21:: 12:11 صبح     |     () نظر

السلام علیک یا ابا محمد یا حسن ابن علی ایها الزکی العسکری یابن رسول الله

    یا امام حسن عسکری تولدتان را به ساحت مقدس قطب عالم امکان آقا و مولایمان حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان تبریک و تهنیت عرض می کنم.

   ای امام بزرگوار وقتی کلمات گهربار شما را مشاهده نمودم که فرموده اید:"حضرت زهرا -سلام الله علیها- حجت خدا بر ماست و ما حجت خدا بر مردم هستیم."روحم از کلمات جان بخشتان لبریز ازامید شد وهنگامی که کتاب فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسگری را دیدم  از این که چه یادگارانی را با قلم به یادگار گذاشته اید که تا قیامت کهنه و نابود نمی شود، مشعوف شدم.

   یا امام حسن عسکری، اصلا باور نمی کردم روزی به سامراء بیایم  چون بر حسب ظاهر نمی توانستم خدمتتان برسم تا این که از حساب "و یرزقه من حیث لا یحتسب"به زیارت مرقد پاک و مطهرتان مشرف شدم. ولی آقای بزرگوار اگر شما دعوت کنید هیچ کس در برابر شما نمی تواند مقاومت نماید واین راه دشوار آسان می شود. وقتی به صحن وسرای شما رسیدم باور نمی کردم، در کنار مرقد مطهرتان هستم. هنگامی که دست بر سینه سلام و صلوات خدا را به شما نثار می کردم، دوست داشتم روضه جانکاه فراق فرزند دلبندتان را بخوانم ولی وجود نا محرم و کثرت جمعیت، فرصت را از من گرفت و شرمنده شما شدم تا جایی که قبل از زیارت شما، از شلوغی دوان دوان به طرف سرداب مقدس رفتم. از بالای پله که منبر داخل سرداب را دیدم بنا کردم به سلام و صلوات بر شما و خاندان پاکتان و با خود زمزمه می کردم:

ای امام زمان ای حبیبم               یابن زهرا آقا من غریبم
ای امام زمان کی میایی             مُردَم آقا ،امان از جدایی

   دخترم گفت:"مادر هنوز به سرداب مقدس نرسیده ایم  و الان در قسمت توسعه  یافته ی سرداب که در سال های اخیر ساخته شده،هستیم." آنجا مثل دسته گل مرتب و منظم برای زوار آماده بود. خدا، رضوان الهی و بهشت را به شیعیان جان نثارتان  به ویژه شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس عطا نماید که با سلام به طرف سامراء جان به جان آفرین تسلیم کردند و با خون پاکشان راه زیارت را باز نمودند.

   ای امام غریبی که در آن زمان از شدت خفقان، به شیعیان و دوستدارانتان فرمودید:"هنگامی که بیرون از منزل در حال رفت و آمد هستم به من سلام نکنید، مبادا توسط حکومت مورد آزار قرار گیرید."ای عزیز، چقدر تقیه را لازم می دانستید که سلام شیعیان را نمی خواستید.

   یا حسن ابن علی، ایهاالزکی العسکری از دعوتتان ممنونم .حال و هوای سامراء هرگز از خاطرم نمی رود. آقای من بار دیگر مرا به آن مکان ملائک پاسبان، دعوت نمایید و این برگ سبز را از ذراره ی جدتان بپذیرید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/11/19:: 10:15 عصر     |     () نظر

   هوا دل پذیر شده بود. گُل از خاک بیرون آمده و از گرمای آفتاب، باران و برف هم نمی آمد. اصلا در آن حال و هوا مردم خودشان را گم کرده بودند. به فکر اسلام و اطاعت از امام بودند. هر روز تظاهرات و هر روز غذای حاضری، سیب زمینی و روغن نباتی و اگر گیر می آمد تخم­ مرغ، چای و میوه هم اگر وقت می شد. هر کس نمی­ توانست تظاهرات برود در خانه غذای ساده درست می کرد. همه خانه ها امام و امام و امام بود. آن سال در ولایتمان تا پیروزی انقلاب اسلامی برف نیامد. هر چه نفت می خواستند به مردم بدهند، مردم می گفتند بدهید به مردم تهران که سر صف نایستند، دشمن شاد نشود، ما نفت نمی خواهیم .

   شهید خیلی ارزش داشت، اگر کسی شهید می شد خدا می داند که جمعیت مخصوصا جوانان عزیز مثل سیل هجوم می بردند برای تشیع جنازه. بهشت زهرا واقعا از آن گل های پرپر، بهشت شده بود. جوانان با فریاد، شهید را روی شانه های مرد افکنشان می گرفتند و می گفتند :

می کُشم می کُشم آن که برادرم کشت

و با هم سر می دادند :

ای شهید حق آیم به سویت              بهشت موعود در پیش رویت

مادر ندیده خیر تو، الله اکبر          پدر نشسته به سوگ تو، الله اکبر

و مرگ بر شاه در آخر همه شعارها با فریاد اداء می شد.

   تظاهرات­ ها همچنان پر شور ادامه داشت. یک روز رسیدیم دیدیم ریوی ارتشی پر از سرباز با تفنگ های آماده، کنار مرکز رادیو توقف کرده است. مردم بیشتر تحریک شدند با تمام وجود فریاد می زدند :

ارتشیا خمینی سلامتان رسانده

ما به شما گل می دیم، شما به ما گلوله

ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست

بعضی ها هم گل می زدند به نوک لوله تفنگشان.

   با تظاهرات به آخر خیابان مولوی که می رسیدیم وارد خیابانی می شدیم که پس از طی مسافت زیادی پل حافظ را می­ دیدیم. جمعیت موج می زد. روی پل، بین جمعیت، یک اتوبوسی بود، انگار مردم اتوبوس را بغل گرفته بودند. بالای اتوبوس یک روحانی جوانِ لاغر­اندام و مرتب، با عمامه سفید، بود که با بلندگو شعار می داد و مردم هم همراهی­ اش می کردند:

به خون پاک شهیدان قسم

به اشک چشم یتیمان قسم

ریشه شاهنشهی می کنیم

تماشاچی ها هم منقلب می شدند. زن آرایش کرده بی حجاب با پالتو و جوراب شیشه ای که آن زمان مد بود! میان جمعیت آمد. فورا یک نفر به او روسری داد او هم گرفت و سریع سر کرد.

   وضع معیشت مردم با حالا اصلا قابل مقایسه نبود. صد یک مردم یخچال، تلویزیون و اتومبیل نداشتند. آن که به فکرش نبودند خوراکی و وسایل رفاهی بود. هر شب ساعت نُه برق می رفت و همه روی پشت­ِ بام ­ها شعار الله اکبر، خمینی رهبر و مرگ بر شاه می گفتند. روزها جوانان گالن­ های نفت را بدون دست­مزد به در خانه ها می­ بردند.

   تا این که امام آمد. از سیل جمعیتی که به پیشواز رفتند گویا کسی در خانه­ ها نمانده بود. فریاد صلوات و الله اکبر و درود بر خمینی طنین انداز بود. چند ماشین آمد و رد شد و جمعیت به دنبال آن می دویدند. خدا می­ داند مردم چه کردند، در تاریخ ثبت شده است. در یک کلام، زمین دانشگاه پر از نقل و گُل شده بود.  

      دو سال بعد، جنگ بر ملت ما تحمیل شد. جوانان، هزار هزار برای دفاع از کشور اسلامی که هزاران شهید داده تا اسلامی شده، راهی جبهه ­های حق علیه باطل شدند. در آن زمان کالاهای اساسی سهمیه بندی شد. در زمستان­ های سرد با دمای بیست درجه زیر صفر با آرامش در صف­ های طولانی می ایستادیم تا نفت، گاز، برنج، روغن، مرغ و تخم مرغ بگیریم. خیلی از مردم مثل ما بودند و مایحتاج ضروریشان را کم کم با کوپن، با پول کمی که داشتند، می خریدند. مردم از سهمیه خودشان به جبهه هم می­ فرستادند. به ویژه خانواده­های شهدا در این کار سهم بسزایی داشتند. در مساجد و حسینیه ها و خانه­ ها با قند و شکر سهمیه مربا و حلوا درست می کردند و به جبهه می­ فرستادند.

   با وجود این سختی­ ها به یاد ندارم در صفی دعوا شده باشد. اما حالا با تمام وفور نعمتی که هست متأسفانه در صف دریافت سبد کالا کتک­ کاری می شود و عکسش هم توسط اینترنت در همه جا منتشر می گردد.

   بعد از گذشتن سی و پنج سال از انقلاب و برخورداری از مواهب انقلاب -به برکت خون شهیدان و از جان گذشته­ گی آنان-  هزاران هزار امکانات رفاهی و نعمت­ های فراوان است که به قول قرآن "وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَتَ اللهِ لا تُحصُوها"  تا جایی که حافظه و قلمم ، مرا یارای نوشتن نعمت­ ها نیست.

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/11/17:: 12:53 عصر     |     () نظر

السلام علیک یا فاطمه المعصومه علیها السلام

عمه سادات سلام علیک

روح عبادات سلام علیک

از سفر کرببلا آمدی یا که به دنبال رضا آمدی

عمه سادات بگو کیستی ؟فاطمه یا زینب ثانی استی 

 یا حضرت معصومه چند روز نه چند هفته و شاید هم بیشتر هست که مردم قدر شناس قم در تدارک بزرگداشت سالروز ورود تاریخی شما در تلاش و تکاپو هستند تا هر چه با شکوه تر این مراسم برگزار شود .مسجد فاطمه الزهرا سلام الله علیها واقع در خیابان شاه ابراهیم واقعا غوغاست.بعد از نماز صبح با شکوه و جلال تمام جشن می گیرند و با صلوات بر محمد وآل محمد،بوی خوش اسفند و گلاب فضا را عطر آگین می کنند.خدام حرم در این مسجد پذیرایی می شوند وگل به دست به طرف حرم مطهر می روند.در این روز خیابان شاه ابراهیم که مسیر ورود بانوی کرامت به قم است،به طرف حرم مطهر مملو از جمعیت و راه بندان می شود.هر زائری سعی می کند خود را زودتر به حرم مطهر برساند.اصلا رسم شده و همه ی اهل قم می دانند23ربیع الاول سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم است.جمعیت سر از پا نمی شناسند،آنقدر جمعیت هست که عبور از درهای ورودی واقعا مشکل است.در این بین بعضی زواربا غفلت تمام آرایش کرده وارد حرم می شوند و با خدام زن مواجه می شوند که با محبت به آنها دستمال آرایشی می دهند تا آرایششان را پاک کنند و بعدا چادر به آنها می دهند و با اکراه هر کدام ازغافلان یک چادر گلدار می پوشند وهرخانمی می خواهد چادرش خوش گل ترباشد.ولی هیهات که چادرها فقط پوشش ظاهریند،چون در مراجعت از زیارت چنان چادر را پرت می کنند که من دلم می سوزد و احساس می کنم با این چادر به حجاب و زیارت علاقه مند نشده اند. خانم حضرت معصومه دعا کن و و به دل مدیران حرم بینداز چادر و جوراب های سفید نو به زوار هدیه بدهند.

در این روز بعضی از مدارس،دانش آموزان را از این فیض بهره مند می سازند واین دانش آموزان هم صدا با جمعیت گل به دست می خوانند:

دسته گل محمدی،به شهر قم خوش آمدی

فاطمه معصومه به شهر قم خوش آمدی

بانوی ملک سرمدی،به شهر قم خوش آمدی

ای گل باغ احمدی،به شهر قم خوش آمدی

 یا حضرت معصومه هر چه درباره شما شنیده ام دلم را آتش می زند .وقتی یادم می آید بعد از شهادت پدر بزرگوارتان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام،برادر تان حضرت امام رضا علیه السلام را به خراسان بردند و شما با عشق و محبت به همراه ارحام و اقرباء از سادات بنی هاشم به دیدار امام رضا علیه السلام شتافتید.اما قبل از رسیدن به قم خبر شهادت آن بزرگوار به شما رسید و به همراهانتان فرمودید:تا قم چقدر فاصله است؟آنها گفتند:چیزی نمانده و شما فرمودید:بشتابید به قم.و سرانجام به آشیانه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم مشرف شدید.

 مردم قم هر سال به خاطر قدر شناسی سه مراسم با شکوه برای شما برگزار می کنند و مداحان هم بسیار زیبا می خوانند . وقتی یاد فرمایش گهر بار امام صادق علیه السلام می افتم که فرمودند قم حرم ماست و قبل از ولادت آقا موسی بن جعفر نوید تولد شما را داده اند،دلم شاد می شود که در قم هستیم و از وجود شما و قدوم پر برکتتان هزاران نعمت بی شمار الهی به این سرزمین کویری باریدن گرفته به ویژه حوزه های علمیه که قم را شهر علم و اجتهاد کرده اند.  


 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/11/5:: 5:30 عصر     |     () نظر

سلام بر رسول مهربانی و صادق آل رسول علیهم السلام

ولادت باسعادت نبی رحمت وصادق آل الله را به همه مسلمانان جهان تبریک عرض می نمایم .

هر روز صبح، به مناسبت اعیاد اسلامی معلم دینی مان برای ما مطالب تازه ی آن مناسبت را بیان می کند. امروز باسلام و صلوات خدا بر حضرت محمد صلی الله علیه وآله شروع کرد و گفت: "دانش آموزان عزیز همانطور که می دانید شب نوربارانی در پیش داریم . امشب پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) و امام جعفرصادق(ع) تولدشان است". جمع دانش آموزان صلوات فرستادند.

معلم ادامه داد : زبان و قلم را یارای بیان زندگی پر خیر و برکت آن عزیز نیست. سعدی علیه الرحمه فرموده :

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی            عشق محمد بس است و آل محمد

واقعا هرکس با شان پیامبر، در حد علم ناچیز خود، رفتار می کند. عقل متحیر است از این مقام و منزلت که خدا بر او صلوات می فرستند. پیامبری که از بدو تولدش همگان اعتراف کردند او بهترین است، او برگزیده است و با دیگران فرق دارد.

هزاران کتاب در وصف آن پیامبر رحمت للعالمین می شود نوشت؛ هرچند هر نویسنده باز هم عجز خود را بیان کرده که دستم خالی بود.

فقط از قول آن بزرگوار می گویم که فرمود: من و علی پدر امت هستیم.

هر پدری تمام خوبی های عالم را برای فرزندانش می خواهد. از امام صادق علیه السلام تشکر می کنم که هر چه می شنوم از او و پدر بزرگوارش هست. آن حضرت با محبت فرمود: "هر کس نسیم دل افروز محبت ما را در قلبش دریابد، بر دامن پاک مادرش دعا کند".

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/10/29:: 11:17 عصر     |     () نظر


     دی­ماه بود و تعطیلی دانشگاه. رفتیم امامزاده اسماعیل. سرعت گیرهایش لاتُعَدُّ وَ لا تُحصی است. پیچ و خم هایش از جاده شمال بیشتر است. خدا سفر همه مسافران اسلام را بی خطر کند. ما که تیره چشمان برید، خدا بزرگ مسافر تاریخ بشریت را به فریادمان برساند.

   هرچه دعا بلد بودیم با صلوات بر محمد و آل محمد –صلوات الله علیهم- خواندیم تا رسیدیم به جاده اصلی. خیلی سر بالایی است. من با اصرارِ خودم، همانجا پیاده شدم. همراهان با جدیت گاز دادند و رو به ­بالا رفتند. سر چهارراهی که مسجدی  در آنجا بود ماشین لیز خورد و چرخش رفت کنار چاهک. بعدا فهمیدیم کنتر آب روستا آنجاست که اهالی یک بشکه بزرگ گذاشتند تا کسی نیفتد. خدا خیرشان بدهد. همان دم خدا، خادم امامزاده اسماعیل را رساند. با کمک پسرم و دو نفر از اهالی روستا، ماشین را به سختی به عقب هل دادند و زیرش یک تخته پهن گذاشتند. نهایتا ماشین پارک شد. یکی از مردها گفت: سه ماه است از اداره آب درخواست کردیم بیایند اینجا را درست کنند! با ماشین خادم امامزاده که مرد میانسال و موقری بود رفتیم و رسیدیم به امامزاده. از هر طـرف که نـگاه می کردیم آسـمان صـاف و آفتـابی بود. محیط امامزاده اسماعیل واقعا دل را التیام می داد. فقط یک راه باریک بود که می شد آرام آرام از بین برف ها عبور کنیم. رفتیم تا رسیدیم به ایوان امامزاده. از در ورودی حرم مطهر واقعا پایم به سمت جلو نمی رفت. شکوه و جلال آن حرم مطهر مرا گرفته بود. با سلام و دیده بوسی درهای سبز پررنگ، پرده سبز را کنار زدم، دستها را به سینه گذاشتم: "السلام علیک یا امام صادق" زود به خاطرم آمد و گفتم: "السلام علیک یا امامزاده اسماعیل". باید رفت و دید! یا امام صادق جان مرا دعوت کن بیایم خاک بقیع متبرک را سرمه چشمم کنم. یابن رسول الله حتما در نظر دارید که شیعیان در مرقد یکی از نواده­­گان شما –امامزاده اسماعیل- چه می کنند. یکی از اهالی می گفت که امسال حدود پنج هزار نفر در سالروز شهادت امام صادق –علیه السلام- در اینجا نذری خوردند. من که یقین کردم مرا دعوت کرده.

   فضای داخل امامزاده با کپسول گاز گرمای دلچسبی داشت. معلوم بود امامزاده اسماعیل واقعا امامزاده غیرت­دار است. بالای ضریح مطهر چهار گلدان پر گل زیبا، داخلش روشن و نورانی، کتابخانه زیبای طلایی و کتاب های مرتب و تمییز، یک گلدان بزرگ زیبا و گلهای زیباتری کنارش بود. آثار باستانی اش به بهترین وجه ممکن حفظ شده بود. زیارت­­نامه و شجره­نامه سادات علوی را با قاب های زیبا به دیوار آویخته بودند.

   یا امام صادق جان قربانت! حتی چای داغ تازه تازه و آب گرم برای وضو آماده بود. امیدوارم در روز ولادت با سعادت شما -عوض زیارت شما-مجددا مشرف بشویم و آن حرم با صفا را زیارت کنیم. واقعا انسان در آن مکان خودش را گم می کند از بس که آرام بخش و دلنشین است. خدا رحمت کند شاعری را که فرموده: بوی گل را از که جوییم از گلاب.

   یا امام صادق! شما با دین جدت چه کردی که در تاریخ اسم شما به خوبی یاد می شود و عقیده شیعیان به شما گره خورده است. یا امام صادق! برای همه دعوت­­نامه بفرست، در آن صورت است که همه ی وسایل سفر آماده می شود.

              گرچه دوریم به یاد تو سخن می گوییم                بُعدِ منزل نبود در سفر روحانی

   بارها پدرم سر منابر مسلمین و شیعیان شما، از سخنان گهربار شما می ­فرمود که قال الصادق علیه السلام: "به شفاعت ما نمی رسد کسی که نماز را سبک بشمارد". خودش به این ستون (نماز) تکیه می کرد و از پیش از نماز صبح، زمستان و تابستان، تا توان در بدن داشت نماز می خواند و دعا می کرد. برای گفتن قال الصادق و قال الباقر -علیهما السلام- در گرما و سرما برای یک مجلس روضه از خانه بیرون می رفت، گرچه بعضی وقتها روضه­ اش نسیّه بود، می گفت: "مردم منتظرند و امید دارند می گویند آقا می آید".

   یا امام صادق! کلمات گهربار شما همواره در خاطرم هست هرجا پیش بیاید بیان می کنم. در تاریخ است که شما مرقد آقا امیرالمؤمنین علی -افضل الصلوات المصلین- را بعد از صد سال از شهادت آن اَبَر مرد تاریخ بشریت -بعد از رسول خدا صلوات الله علیه- پیدا کردید. نمی دانم من که نمی فهمم چه بر شما گذشت. ولی یابن رسول الله به شما عرض می کنم: "وقتی دقیقا از حساب من حیث لا یحتسب قسمتم شد و مشرف شدم به نجف اشرفی که ملائک پاسبان هستند، خدا می داند خودم را گم کردم. فقط نگاه می کردم به آن جاه و جلال! من در عمرم مکانی به آن با عظمتی –حتی در خواب- ندیدم". قطره ای از فضائل شما را به هر کس می گویم مات می ماند. می گویند مگر می شود امام در این موارد هم سفارش  فرموده باشد! در جواب می گویم بعد از قرآن کلمات گهربار چهارده معصوم -علیهم صلوات الله- بهترین وجه ممکن درس زندگی است.

                  گویم ز امام صادق این طرفه حدیث              تا شیعه ی او به لوح دل بنگارد

                  فـــرمـود که بر شــــفاعت ما نرســد             آن کس که نماز را سبک بشمارد



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/10/27:: 5:46 عصر     |     () نظر

امام سجاد علیه السلام فرمودند: اهل زمان غیبت او که معتقد به امامتش و در انتظار ظهورش باشند،ازاهل هر دوره و زمانی با فضیلت ترند... انتظار ظهور از بزرگترین راه های رسیدن به ظهور است.

علامه مجلسی ،بحارالانوار ج52،ص142.

 


 


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 92/10/22:: 10:4 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >