سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر گاه مؤمن را ساکت دیدید، بدو نزدیک شوید که القای حکمت می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین

سلام بر رسول مهربانی و صادق آل رسول علیهم السلام

ولادت باسعادت نبی رحمت وصادق آل الله را به همه مسلمانان جهان تبریک عرض می نمایم .

هر روز صبح، به مناسبت اعیاد اسلامی معلم دینی مان برای ما مطالب تازه ی آن مناسبت را بیان می کند. امروز باسلام و صلوات خدا بر حضرت محمد صلی الله علیه وآله شروع کرد و گفت: "دانش آموزان عزیز همانطور که می دانید شب نوربارانی در پیش داریم . امشب پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) و امام جعفرصادق(ع) تولدشان است". جمع دانش آموزان صلوات فرستادند.

معلم ادامه داد : زبان و قلم را یارای بیان زندگی پر خیر و برکت آن عزیز نیست. سعدی علیه الرحمه فرموده :

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی            عشق محمد بس است و آل محمد

واقعا هرکس با شان پیامبر، در حد علم ناچیز خود، رفتار می کند. عقل متحیر است از این مقام و منزلت که خدا بر او صلوات می فرستند. پیامبری که از بدو تولدش همگان اعتراف کردند او بهترین است، او برگزیده است و با دیگران فرق دارد.

هزاران کتاب در وصف آن پیامبر رحمت للعالمین می شود نوشت؛ هرچند هر نویسنده باز هم عجز خود را بیان کرده که دستم خالی بود.

فقط از قول آن بزرگوار می گویم که فرمود: من و علی پدر امت هستیم.

هر پدری تمام خوبی های عالم را برای فرزندانش می خواهد. از امام صادق علیه السلام تشکر می کنم که هر چه می شنوم از او و پدر بزرگوارش هست. آن حضرت با محبت فرمود: "هر کس نسیم دل افروز محبت ما را در قلبش دریابد، بر دامن پاک مادرش دعا کند".

 



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/10/7:: 11:44 عصر     |     () نظر


یا صاحب الزمان، شام غریبانه شهادت پدر بزرگوارتان را به پیشگاه شما تعزیت عرض می کنم.هرگز شهادت جانسوز و غریبانه ی آقا امام حسن عسگری از یاد و خاطر شیعیان نخواهد رفت و فراموش نمی کنند که آن بزرگوار ردای امامت را قبل از شهادت با دستان مبارکشان بر تن شما پوشیدند.

  آقای من وقتی پدرم غربت امام حسن عسگری علیه السلام را می خواند واقعا دل هر انسان با عاطفه ای به درد می آمد که امام علیه السلام هنگام شهادت زمان نوشیدن آب ازشدت زهر دستانش می لرزید و شما را احضار کردند. یکی ازدوستان پدرتان از اتاق دیگر شما را خبر کرد و به بالین پدرمشرف شدید و سر پدر را به دامن گرفتید و روح امام عزیزبه ملکوت اعلا پیوست. قبل از شهادت، پدرتان، شما را کرارا به خواص نشان داده بودند و صفات امام بعد از خود را به آنها یادآوری کرده بودند.

 

  امشب شیعیان ودوستداران شما با گرامی داشت شام شهادت پدربزرگوارتان، اولین شب ولایت و امامت شما را جشن می گیرند و تبریک ولایت شما را به همه اعلان می کنند وخوشحالند که از منتظران قائم آل محمد عج الله تعالی فرجه الشریف هستند و با شادی و شعف می خوانند:


یا قائم آل محمد، جهان در انتظار توست


در همچو ایامی پدر بزرگوارم می فرمود:


یا رب آن شاهنشه ابرار کی خواهد رسید

مسلمین را یاور و غم خوار کی خواهد رسید

دوستان را غم فزون شد، جان ز حسرت بر لب آمد

ای خدا کی روز هجرانش به پایان خواهد آمد


و با یاد آوری مصیبت هایی که بر حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شده، با سوز و گداز می خواند:


صبر کن یا فاطمه، ای بانوی پهلو شکسته

مهدیت با شیشه ی دارو و درمان خواهد آمد

آن که دنیا را کند دارالسرور و خلق شادان

آن عزیز مصر جانها سوی کنعان خواهد آمد

شاه دین در پرده ی غیبت نمی ماند همیشه

آن همایون رتبه با اوج فراوان خواهد آمد


یا صاحب الزمان هر صبح و شام برای ظهورت دعا می کنیم و دلتنگی ها را با دعای فرج تسکین می دهیم.


آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش




نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/9/29:: 4:13 عصر     |     () نظر


رحلت خاتم النبین صلی الله علیه و آله وسلم  و شهادت سبط اکبرشان امام حسن مجتبی و آقا علی ابن موسی الرضا علیهما السلام را به حضورامام زمان عج الله تعالی فرجه شریف تسلیت عرض می کنم.

دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا

گاه می گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا


این روزها چنان غم و غصه قلب مسلمانان به ویژه شیعیان آقا امیرالمومنین را دربرگرفته که متحیر وماتم زده اند و نمی دانند از کدام مصیبت بگویند و از زبان حضرت زهرا در فراق پدرشان می خوانند:

زبعد رحلت ختم رسولان

به زهرا گشته دنیا همچو زندان

پدر جان دخترت بی بال و پر شد

غذایش متصل خون جگر شد

از آن روزی که دیدارت نهان شد

دگر زهرای اطهر ناتوان شد

و گاهی  با آن عزیز در فراق فرزندش هم صدا می شوند:

ای ماهی  دریا برایت گریه کرده

پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده

مظلوم حسن جان ، مظوم حسن جان

و این چنین ذکر مصیبت را ادامه می رهند:

شد تیرباران پیکرش

مقابل برادرش

قاسم خونین جگرش

گریه کند بر پدرش

مظلوم حسن جان

مظلوم حسن جان

آقا علی ابن موسی الرضا المرتضی، دور از وطن در انتظار دیدن، فرزند عزیزش جوادالائمه بود و بعد از مسموم شدن  وقتی به حجره برگشت عبا را سر کشیده بود و فرمود:

ای ابا صلت، در خانه به بیگانه ببند

که جواد  از ره دور آید و مهمان من است

عرضه می داریم:

ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی

خفته در خاک خراسان ، تو غریب الغربایی

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند

جان به قربان تو آقا که حج فقرایی



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/9/19:: 12:7 صبح     |     () نظر

نتیجه تصویری برای اربعین

اربعین حسینی را به ساحت مقدس قطب عالم امکان، صاحب العصر و الزمان، منتقم آل محمد تسلیت عرض می نمایم.

امسال مردم مسلمان و شیعیان داغدار حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مثل سیل خروشان به کربلای معلی مشرف شدند.

یا اباعبدالله، بابی انت و امی، یقین دارم که تک تک آنها را دعوت فرموده اید.

خدا پدرم را رحمت کند در همچو ایامی روضه ی مخصوص اسارت جد بزرگوارمان امام سجاد علیه السلام و ام المصائب حضرت زینب سلام الله علیها را می خواند و می فرمود:

ستم ندیده کسی در جهان مطابق زینب

نسوخت هیچ دلی در جهان مطابق دل زینب

وچنین می خواند:

خطبه زینب اگر درسفر شام نبود

از فداکاری شاه شهدا نام نبود

نه فقط نبود خبر از شه خونین کفنان

خبر از مکتب ارزنده اسلام نبود 

بعد از آن زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها را در روز اربعین با زمین کربلا می خواند:

ای زمین از عرش اعلاء برتری

چون مقام زاده ی پیغمبری

خاک تو چشم ملک را طوطیاست

درد بی درمان عالم را دواست

آب تو بهتر زآب کوثر است

زان که مهر دختر پیغمبر است

لیک زینب از تو دارد اضطراب

در تو شد چون آسمان دین خراب

در تو من بی یار و بی یاور شدم

دستگیر فرقه ی کافر شدم

در تو شد خاک مصیبت بر سرم

کوفیان بردند از سر معجرم

در تو پیش دیده ی خونبار ما

شد جدا از تن سر سالار ما

در تو کرد دست از تن جدا بی واهمه

ساربان دست عزیز فاطمه

در تو ما را خاک غم بر سر شده

در تو لیلا بی علی اکبر شده

ای زمین گهواره ی اصغر تویی

مدفن عباس آب آور تویی 

بعد از آن زبان حال عمه امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را هنگام تشرف به کنار مرقد مطهر برادر شهید و سر از تن جدا را میخواند:

السلام ای شاه بی غسل و کفن

السلام ای کشته ی دور از وطن

السلام ای سر بریده از قفا

السلام ای نور چشم مصطفی

بهر تو امروز مهمان آمده

خواهرت از شام ویران آمده

سر برآر از خاک و بنگر حال ما

خیز از جا بهر استقبال ما

شرح حال خود حکایت می کنم

از جدایی ها شکایت می کنم

تا تو بودی شان و شوکت داشتم

خیمه و خرگاه و عزت داشتم

چون تو رفتی بی کس و یاور شدم

دستگیر فرقه ی کافر شدم

از پس قتل تو ای شاه شهید

از سرم شمر لعین معجر کشید

آتش کین کوفیان افروختند

خیمه ما را به آتش سوختند

بعد قتل و غارت اموال تو

تاخت دشمن بر سر اطفال تو

آن قدر سنگ جفا بر ما زدند

کز غم آتش بر دل زهرا زدند

از جفای شامیان خون شد دلم

گشت در ویرانه آخر منزلم

بعد ازآن ویرانه با چشم پر آب

برد ما را شمر در بزم شراب

آه از آن ساعت که از روی غضب

زاده ی سفیان یزید بی ادب

در حضور خواهر گریان تو

چوب می زد بر لب و دندان تو

بگذر ای ذاکر زشرح این مقال

تا توانی اندر این ماتم بنال

یا ابا عبدالله، انشاء الله با دعای شما، خداوند متعال در ظهور منتقم خون شما تعجیل بفرماید.

 


کلمات کلیدی: اربعین حسینی


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/9/8:: 11:39 صبح     |     () نظر

 

نتیجه تصویری برای حرم رقیه خاتون

شهادت نوردیدگان آقا و سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله را به ساحت مقدس حجت ابن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف تسلیت و تعزیت عرض مینمایم.

دردانه ای که در سن سه سالگی همراه کاروان اسیران از کربلا تا شام در کنار عمه جانش با قدم های کوچک کاروان اهل بیت عصمت و طهارت را همراهی می کرد.در فراق پدرش آنقدر اشک ریخت و گریه کرد تا نیمه شب با گریه از خواب بیدار شد و پدر را طلب کرد. یزید دستور داد سر مطهر امام حسین علیه السلام را داخل طبق برای آن دردانه آوردند. وقتی سرپوش را از روی سر مطهر کنار زد با دستهای کوچکش سر پدر را به سینه چسبانید و سر را بویید و بوسید و  گفت: " بابا! کدام ظالم رگهای گردنت را بریده."

مرا کی در صغیری بی پدر کرد

تو را کشت و مرا خونین جگر کرد

به راه شام و کوفه در به در کرد

پدر جان ای پدر داد از یتیمی

ببین نیلی شده روی نکویم

ز بس خولی زده سیلی به رویم

پدر جان ای پدر داد از یتیمی

بعد از آن عمه را صدا زد و گفت:

عمه بیا گمشده پیدا شده

شام رقیه شب یلدا شده

یکباره صدای رقیه خاتون خاموش شد، عمه ی سادات متوجه شد و به سوی رقیه خاتون رفت. او را در بغل گرفت و متوجه شدن نازدانه جان به جان آفرین تسلیم کرده است و فرمودند:

ای بلبل حرم ز چه خاموش گشته ای

دیدی کدام جلوه که مدهوش گشته ای

جسد آن نازدانه را در خرابه شام دفن کردند. قبر مطهر آن عزیز ،امروز زیارتگاه شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت می باشد.

از خداوند متعال خواستارم، توفیق زیارت عمه جانم حضرت زینب سلام الله علیها و نازدانه ی امام حسین علیه السلام را قسمتم نماید.  

 

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/8/25:: 11:27 عصر     |     () نظر

   شهادت امام سجاد علیه السلام نور دیدگان آقا حسین بن علی علیه السلام را به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تسلیت عرض می نمایم.

   آقا سید الساجدین و زین العابدین، در تاریخ عمر پر برکتش، سی و پنج سال، به خاطر شهادت پدر بزرگوارش، سیدالشهداء، و هیجده تن از جوانان با تقوا و شجاع و با شهامت بنی هاشم، و یاران با وفای پدر گرامی اش که در کربلا به دست دشمنان دین خدا و رسول الله به شهادت رسیده بودند، روزها را روزه می گرفت و شب ها را عبادت می کرد.

   روز عاشورا وقتی امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش را به شهادت رساندند، امام سجاد به خواست خدا به شدت مریض بود و در آنجا شاهد شهادت خیل عزیزانش بود.

 امام حسین علیه السلام هنگام آخرین وداع، امام سجاد علیه السلام را به سینه چسباند و فرمود:

پسرم بترس از آه مظلومی که به از خدا کسی را ندارد

 سپس روانه میدان شد.

   امام سجاد بعد از واقعه عاشورا با عمه جانشان حضرت زینب کبری، سرپرستی اهل بیت امام حسین علیه السلام را به عهده داشتند. دشمنانِ امام نشناس، امام را سوار بر شتر بی جهاز کردند و دستان امام را با زنجیر به گردنش انداختند و پاهایش را به زیر شکم شتر بستند. در این حال عمه سادات در رکاب ایشان سرپرستی اسرا را به عهده داشت.

پدرم در چنین ایامی می فرمود:

سوی شامم می برند این کوفیان با شور و شین

ای زمین کربلا جان تو و جان حسین

ای زمین کربلا تشنه بود این میهمان

تشنه اش مپسند آبی بر گلوی او رسان

ای زمین کربلا بودیم ما مهمان تو

نه دمی خوردیم از آب و نه دم از نان تو

عمه سادات می خواست سوار شتر شود، اما هر طرف نگاه می کرد نامحرمان محاصره اش کرده بودند.

کجایید ای هواداران

ببندید محمل زینب

کجایی ای برادر جان

شود زینب تو را قربان

کجایی ای علمدارم

ضیاء چشم خون بارم

بیا بنگر بر احوالم

ببین عزم سفر دارم

کجایی ای علی اکبر

شبیه روی پیغمبر

بیا برعمه ات بنگر

 

 ابعاد فجایع عاشورای حسینی آن قدر زیاد است که 1400 سال شیعیان و دوستداران آن امام همام هر چه تاریخ را نوشته و یا خوانده اند نتوانسته اند کما هو حقه حق مطلب را ادا نمایند. انسان از هر مصیبت و شهادتی که در روز عاشوراء اتفاق افتاده بگوید خود را مدیون بقیه می داند، پس به حداقل ما یمکن اکتفا می کند که از حوصله خواننده خارج نباشد.

درآن حال امام علیه السلام و اسرا را از کنار اجساد مطهر شهدا گذراندند و از کربلا بردند به کوفه و سپس شام. دشمنان می خواستند امام حسین را مفتضح نمایند، بنابراین اهل بیتش را در حال اسارت در خرابه ای نزدیک کاخ یزید جای دادند و یزید برای اثبات حقانیت خودش اهل بیت را که در رأس آنها وجود مقدس امام سجاد علیه السلام بود به مسجد برد تا به مردم برتری اش را نشان دهد. گوینده ای را بالای منبر فرستاد. گوینده ی اموی هر چه توانست دل فرزندان حضرت زهرا را به درد آورد و یزید را با حرف هایش شاد کرد. بعد ازتمام شدن حرف هایش امام علیه السلام فرمود: "یزید اجازه بده بالای این چوب ها بروم." ولی یزید اجازه نمی داد. مردم اصرار کردند، سرانجام یزید اجازه داد.  امام بعد از حمد خدا و سلام و صلوات بر رسول خدا و علی بن ابیطالب و خاندان با فضیلتش شروع به سخنرانی نمود. یزید طاقت نیاورد و به مؤذن امر کرد، برو اذان بگو. هر کدام از فراز های اذان را که می گفت، امام سجاد دهان به تسبیح و ستایش پروردگار می گشود تا به اشهد انّ محمدا رسول الله رسید. همین جا امام سجاد فرمود: "مؤذن صبر کن." خطاب به یزید گفت: "ای یزید آیا این محمد جد توست یا جد من؟! اگر بگویی جد توست، دروغ گفته ای. اگر جد من است، چرا پدرم حسین بن علی را در کربلا با لب تشنه کشتید و سر از بدنش جدا کردید؟" امام سجاد چنان با قدرت و قوت ازپدر شهیدش دفاع کرد که مجلس یکپارچه شیون و عزا شد. مردم یزید را لعنت کردند و مجلس به نفع امام خاتمه پیدا کرد و یزید با دست خودش، خودش را مفتضح کرد.

   در تاریخ هست امام سجاد علیه السلام به طور علنی برایش ممکن نبود که از پدر شهیدش بگوید اما هر جا فرصت می شد ذکر مصیبت می کرد. امام که مدام بعد از واقعه کربلا کارش شب و روز گریه بود، هرکجا آب می دید، به یاد تشنگی پدرش و هفتاد و دو تن  گریه می کرد و می فرمود: "پدرم را با عزیزانش با لب تشنه شهید کردند."

 بعضی از افرادی که امام شناس نبودند، ایراد می گرفتند که چرا این قدر گریه می کنید؟ خودتان را هلاک می کنید؟ امام سجاد می فرمود: "حضرت یعقوب دوازده پسر داشت، یک پسرش گم شد و یقین داشت که یوسفش زنده است، آن قدر گریه کرد تا چشمش کور شد. من چه گویم که یک دنیا پدر گم کرده ام؟"

هر وقت جوان می دید، گریه می کرد. وقتی سوال می کردند که چرا گریه می کنید؟ می فرمود: "برادرم، علی اکبر را با لب تشنه شهید کردند."

هر وقت نوزاد می دید، گریه می کرد، وقتی سوال می کردند که چرا گریه می کنید؟ می فرمود: "برادرم، علی اصغر شش ماهه  را با لب تشنه  و تیر سه شعبه زهرآلود به شهادت رساندند"

 امام علیه السلام در عبور از بازار هنگامی که ازکنار قصابی می گذشت، از قصاب سوال می کرد: "آیا به این گوسفند آب دادی و ذبحش کردی؟" قصاب می گفت: بله، یابن رسول الله، آب نداده که گوسفند را ذبح نمی کنند. امام سجاد همان جا زار زار گریه می کرد، مردم جمع می شدند و سوال می کردند: یابن رسول الله چرا گریه می کنید؟ امام می فرمود: "پدرم را با لب تشنه شهید کردند."

امام سجاد بسیار بخشنده و سخاوتمند بود، خودش نان خالی می خورد در حالی که بهترین غذاها را به فقرا می داد. سی و پنج سال بعد از واقعه کربلا زنده بود، همواره روزها روزه بود وشب ها را به عبادت می گذراند. هنگام نماز رنگ رخسارش تغییر می کرد. وقتی باد می ورزید آن قدر لاغر بود که بدنش مثل برگ درخت می لرزید. روایت شده امام بیست سفر به مکه مشرف شدند و یک شلاقی به مرکب خود نزدند.

   دشمنان اهل  بیت وجود ایشان را نتوانستند تحمل کنند، سرانجام ایشان را با زهر به شهادت رساندند. امام باقر علیه السلام بدن محترمش را غسل داد. هنگام غسل دادن آثار زنجیر اسارت هنوز بر گردن ایشان بود. بدن مطهر امام را در قبرستان بقیع دفن نمودند. پدرم می فرمود: "قربان قبر بی شمع و چراغت که روزها در آفتاب گرم مدینه سایه بان ندارد."

یا امام سجاد! من و همه ی آرزومندان را بطلب تا بیاییم و از نزدیک شما را زیارت کنیم و خاک آن مکان ملائک پاسبان را سرمه ی چشممان کنیم.

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/8/3:: 11:39 عصر     |     () نظر

عاشورا، روز شهادت حضرت حسین بن علی علیه السلام است.

عاشورا، روز شهادت هفتاد و دو یار با وفا و جان بر کف در رکاب امام زمانشان است.

عاشورا، روز شهادت ماه قمر بنی هاشم آقا ابوالفضل العباس علیه السلام است.

عاشورا، روز شهادت آقا علی اکبر، جوان امام حسین علیه السلام است که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شباهت داشت.

عاشورا، روز شهادت طفل شش ماهه ی آقا ابا عبدالله بر روی دستان امام است.

عاشورا، روزی است که امام حسین علیه السلام برای اقامه ی نمازش، دو تن از بهترین یارانش جان به قربانش کردند.

عکس های ماه محرم و روز عاشورا 

خدا رحمت کند پدرم را، در چنین ایامی می فرمود:

قربان دردهای دلت یا حسین

غسلت که داد، کی کفنت را برید و دوخت

بر حالت غریبی ات آقا دل که سوخت

این روز را به ساحت مقدس حضرت حجه بن الحسن آخرین ذخیره ی الهی تسلیت عرض می کنم.

و از قول امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می خواند:

ای جد غریب! فراموش نمی کنم آن وقت و ساعتی که اسب بی صاحبت با یال غرق خون و زین واژگون، به خیام حرم برگشت.

هزار حیف نبودم به ظهر عاشورا

که یاریت بنمایم به دشت کرب وبلا

ولی تلافی آن می کنم به صبح و مساء

لَأَندُوَنَّکَ فی کُلِ حالِ یا جدّا

به کربلا که نبودم کنم تو را یاری

ولیک روز و شب می کنم عزاداری

از صبح تا ظهر عاشوراء همه یاران، برادران و حتی طفل شش ماهه ی امام حسین به شهادت رسیدند. امام حسین علیه السلام مدام ذکر می گفت و به آسمان نگاه می کرد و می فرمود:

لا حَولَ و لا قُوَّه إلّا بِالله

امام چنان وداعی نمود که دل اهل آسمان را به درد آورد.

پس با زنان گفت آخر وداع است

دیگر به محشر افتاده دیدار

آن سینه ریشان، بر چشم ایشان

شد روز روشن، همچون شب تار

امام به میدان رفت، خطبه خواند و اول خودش را معرفی نمود و بعد آن جاهلان را نصیحت کرد.

گفت با لشکر کفار حسین بن علی

یاور دین خداوند توانا باشید

گرشما را به جهان دینی و آیینی نیست

لا اقل مردم آزاده به دنیا باشید

عکس های ماه محرم و روز عاشورا

حضرت زینب دید، زمین کربلا می لرزد، هوا تیره و تار شده، دوان دوان خود را به گودی قتلگاه رساند سنگ ها و شمشیر شکسته ها را کنار زد، دید حسینش چه حسینی! سر در بدن ندارد، لباس به تن ندارد، دست برد زیر بدن برادر و فرمود:

 خدایا این قربانی را ازما، آل محمد، قبول بفرما.

 خم شد و لبها را به رگ های بریده گذاشت و گفت:

بوسیدم آن جایی که پیغمبر نبوسید،حیدر نبوسید زهرا نبوسید، حتی نسیم صحرا نبوسید

و آن گاه: 

روی در مدینه کرد، که یا ایها الرسول

این کشته فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

پس روی در بقیع و به زهرا خطاب کرد

مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد

ای مونس شکسته دلان حال ما ببین

ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین

و آن گاه به جانب امام روی کرد و گفت:

ای وارث سریر امامت ز جای خیز

برکشته گان بی کفن خود نماز کن

طفلان خود به ورطه ی بحر بلا نگر

دستی به دست گیری ایشان دراز کن

یا دست ما بگیر و از این دشت پر بلا

بار دگر روانه به سوی حجاز کن

عکس های ماه محرم و روز عاشورا 

یا ابا عبدالله، در شهادت شما هر کدام از مصیبت ها که یادآوری شود به صبر شما می رسیم. شیعیان ودوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هرگز مصائب شما را فراموش نمی کنند.

روز عاشورا، یادآور شجاعت و جوانمردی و از خود گذشتگی شما و مصائبی که بر اهل بیت شما به خاطر دین خدا وارد شد، می باشد. این روز هرگز از یادها فراموش نمی شود.

ای حسین ای پسر خون خدا

ای جمال تو بهشت شهداء

ما و دل از تو بریدن ابدا

تو که جان دادن ما را دیدی

امتحان دادن ما را دیدی

تو که از شاخه غم گل چیدی

تو که خود داغ برادر دیدی

تو که خود بر سر نعش پسرت

چتر غم سایه فکن شد به سرت

باز مهر تو روشنگر ماست

باز ایمان و شرف سنگر ماست




نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/8/1:: 5:41 عصر     |     () نظر

 

عکس های ماه محرم و روز عاشورا

ای حرمت قبله حاجات ما

 

ذکر تو تسبیح و مناجات ما

 

چهار امامی که تو را دیده اند

 

دست علم گیر تو بوسیده اند

 

ماه جوانان بنی هاشمی

 

حضرت عباس علیه السلام

عکس های ماه محرم و روز عاشورا

 از بس  شیعیان به امام حسین  علیه السلام علاقه دارند از اول  محرم هر روز را به اسم یکی از یاران، برادر و فرزندان آن امام شهید سر از تن جدا نام گذاری می کنند تا کمی از آتش دلشان خنک شود.امروز روز سقای بزرگ تاریخ بشریت الی یوم القیامه است که با تمام قدرت و شجاعت و شهامتی که داشت وقتی امام زمانش امر فرمود برای خیام رسول الله آب بیاورد اطاعت نمود و به صحرا رفت و دشمن را کنار زد. مشک را پرآب کرد خودش هم دست برد تا کفی از آب بنوشد یادش آمد تشنگی امام زمانش و آب را بر آب ریخت.در واقع یک کف آب زودتر ازامامش ننوشید مشک را به دوش انداخت و سواربر اسب به طرف خیمه امام حسین علیه السلام حرکت کرد اما دشمن  او را دید و حمله کرد. حضرت عباس جانانه دفاع کرد تا مشک آب را سالم به خیمه ها برساند.ظالمی دست راستش را قطع کرد حضرت عباس مشک را به دست چپش داد. ظالم دیگر دست چپش را قطع کرد، روایت شده  حضرت مشک را به دندان گرفت. خدا رحمت کند پدرم را همیشه در این  فراز از روضه می خواند

 

یا رب مددی که ره به جانان ببرم  

 

این مشک پر از آب به طفلان ببرم

 

دادم به سکینه وعده ی آب روان

 

گر دست نباشدم به دندان ببرم

 

ظالم د     ظالم دیگر وقتی شجاعت سقای کربلا را دید ، به مشک تیر زد و آب به زمین ریخت.حضرت با چشمان زیبا و پر فروغش به آب نگاه می کرد که روی زمین می ریزد. ظالم دیگر چشمان آن حضرت را نشانه گرفت. نقل شده حضرت عباس خواست تیر را از چشمش بیرون آورد ولی دست در بدن نداشت ،زانوهایش را بالا آورد که تیر را با دو زانو از چشمش بیرون آورد که در این هنگام ظالم دیگر با عمود آهنین بر فرق آن حضرت زد و حضرت عباس از اسب روی زمین افتاد و خون سرش چشمانش را گرفت وبا تمام توان فریاد زد :

 

برادر، برادرت را دریاب

 

 صدا ب    وقتی این صدا به گوش امام حسین رسید . امام علیه السلام متوجه مصیبت بزرگ شد و دانست برادری که سالها به او مولا و آقا می گوید حالا که او را برادر صدا زده حتما اتفاق مهمی افتاده است. در مقاتل نقل شده که امام علیه السلام مثل باز شکاری خود را به برادر رساند، دید برادر چه برادری! دست ها قطع شده و فرقش شکافته است. امام دست به کمر گذاشت و فرمود:

 

 الان کمرم شکست و امیدم ناامید شد.

 

ای دریغا شد امیدم نا امید

 

بی برادر گشتم و قدم خمید

 

رفته از بی دستی ات کارم ز دست

 

از غم مرگ تو پشت من شکست

 

از غم      امام حسین کناربرادرش نشست و سر او را به دامن گرفت. حضرت عباس فرمود : برادر دو خواهش دارم؛ اول، خون از چشم هایم پاک کن تا تو را بار دیگر ببینم. دوم، این که

 

 مرا به خیمه مبرتا که حالتی دارم

 

سکینه آب طلب کرد و شد کباب دلم

 

نشد که قطره ی آبی برای او ببرم


زروی دختر تو من خجالتی دار

 

یا امام حسین، بار دیگر مرا به آن مکان ملائک پاسبان دعوت کن تا بیام و خاک درت را سرمه ی چشمم کنم و بخوانم:

 

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام

 

اکشف کربنا بحق اخیک الحسین علیه السلام



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/8/1:: 5:39 عصر     |     () نظر

نتیجه تصویری برای محرم آمد

محرم آمد و عیشم عزا شد   

حسینم وارد کرببلا شد

محرم ماه دلدادگی شیعیان به آقا ومولایشان حضرت حسین ابن علی علیه السلام است.

محرم ماه بزرگداشت مقام شهادت و عرض ارادت به حضرت امام حسین علیه السلام است.

محرم ماه بزرگداشت امام شهیدی است که از همه چیز خود حتی طفل شش ماهه اش گذشت تا دین خدا پا بر جابماند.

محرم ماه تعظیم به شعایر دینی است.

محرم ماه عزای اهل بیت عصمت وطهارت است.

محرم ماه شکست دشمنان اهل بیت است.

محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است.

محرم ماه از خودگذشتگی جوانانی است که جانشان را در یک نصفه روز فدای امام زمانشان کردند تا دینشان فدا نشود.

محرم ماه عزاداری ویژه امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است.

محرم ماه به اسارت رفتن و غارت اموال اهل بیت است.

محرم ماه اسارت عمه جان امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است.

محرم ماه خون است، مه انا الیه راجعون است.


کلمات کلیدی: محرم ماه خون است


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/7/21:: 10:51 صبح     |     () نظر

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا  

   ولادت  امام رئوف را به ساحت مقدس آقا صاحب العصر و الزمان تبریک عرض می نمایم.

 یا امام رضا! درایام ولادت سراسر شور و سرور شما، علاقه مندان به شما بسیار خوشحال هستند و هر کس را دعوت نمایید به هر طریق از راه دور و نزدیک به آن مکان مقدس مشرف می شود و دست ادب بر سینه می گذارد و سلام عرض می کند. حتی کبوتران پروانه وار دور گنبد و بارگاه شما شبانه روز پرواز می کنند و از این خوان نعمت متنعم می شوند.

قربون کبوترهای حرمت، امام رضا

قربون این همه لطف و کرمت، امام رضا


 یاد و خاطره شما آن هنگام که وارد شهر تاریخی نیشابور شدید و حدیث

را ازاجداد بزرگوارتان بیان فرمودید، تا قیام قیامت در ذهن شیعیان و دوستداران شما هست.

 در تاریخ هست شما در زمان ولایت عهدی غلامان را سرسفره کنارخود می نشاندید و با محبت لقمه به دهان آن ها می گذاشتید.آن نماز باران که دشمن شما را شرمنده کرد و دوستان را شادمان کرد، تاریخ را طلایی کرده و هرگز فراموش نمی شود.

 یا امام رضا! شما ضامن آهو شدید، به هرزبان وهر قلمی این محبت امام معصوم را نسبت به آهو می نویسند، اما قلم یارای نگاشتن این محبت نیست.

   شهر مقدس مشهد میعادگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت همواره ازعشاق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم  موج  می زند و همه ی زوار،با جان و دل به زیارت می آیند و عرض ارادت کرده و از خدا می خواهند، واسطه ی فیض شوید و برای آنها دعا نمایید و مطابق آن حدیث  که فرمودید:" هر کس به زیارتم بیاید، در سه جای سخت به سراغش می روم." دراین سه مرحله ی خوفناک سراغشان بروید.

بارها به زیارت شما مشرف شدم، با نگاه به ضریح مطهر شما خود را بی نیاز و حاجت روا احساس کردم.

یا امام رضا! باز هم توقع دارم اگر مرا قابل می دانید، دوباره دعوت نمایید.

ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی

خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند   

جان به قربان تو آقا که حج فقرایی



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/6/3:: 9:35 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >