یا فاطمه الزهراء! یاد و خاطره ی شما در قلب شیعیان هست و هرگز داغ مادر هجده ساله شان را فراموش نمی کنند. در عزای شما زن و مرد، پیر و جوان با تمام وجود گریه می کنند و به یاد جوانی، بازوی ورم کرده، سینه ی سوراخ از مسمار در، پهلوی شکسته، صورت کبود از سیلی، چادر خاکی و محسن شش ماهه بر سر و سینه می زنند.
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه ی زهرای من
مداحان اهل بیت عصمت و طهارت –علیهم السلام- با لباس عزا و شال سیاه در مجالس شرکت می کنند. خدا رحمت کند شاعران را، هرچه توانستند از عمق وجودشان، با سوز و گداز، سرودند ولی انگار این داغ و مرثیه را با هیچ کلامی نمی شود تسکین داد. همه در این مجالس دعا می کنند و حاجت می خواهند. از همه مهمتر فرج آقا و صاحبمان حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف- را از خداوند می خواهند و بیان می شود که آقا صاحب الزمان علاقه ی خاصی به مادر پهلو شکسته اش دارد. زبان حال شما را چنین می خوانند:
حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن
مزد زحمات شب و روز پدرم بود
و بعد ادامه می دهند:
گریه کن ای دیده بر احوال زار فاطمه
بر دل پر درد و چشم اشکبار فاطمه
شیعیان حتما دو نوبت، یک بار به روایت هفتاد و پنج روز و بار دیگر نود و پنج روز بعد از رحلت آن بزرگوار، برای شما عزاداری می کنند. روضه های فراوان در ایام فاطمیه، در شهرها برقرار است. روضه خوان ها و مداحان اهل بیت –علیهم السلام- وقتی به کنار درِ سوخته و مادر هجده ساله پشتِ در و محسن سقط شده می رسند و حرف هایی که آن معظمه به فضه خادمه فرموده، حتما از سادات اهل مجلس عذرخواهی می کنند که این مصیبت را بیان کرده اند. در این مجال نمی گنجد همه ی روضه هایی که از کودکی تا به حال از پدرم شنیده ام بازگو کنم وگرنه از تولد و زندگی شما تا شهادت را با هزاران ورق نمی شود بیان کرد. خودم را به نوشتن از شما بزرگوار تبرک می کنم و عرضه می دارم:
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه