سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یارى خدا آن اندازه رسد که به کار دارى . [نهج البلاغه]
چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین

السلام علیک یا باب الحوائج


ولادت نور دیده گان آقا امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- را به آقا صاحب الزمان تبریک عرض می کنم.

خدا رحمت کند پدرم را در روز ولادت حضرت عباس با محبتی که به آن بزرگوار داشت می گفت: "آقا امام زمان به عموجانشان حضرت عباس علاقه خاصی دارد" و بر سر منبر این شعر را می خواند:

ای حرمت قبله حاجات ما

ذکر تو تسبیح و مناجات ما

چهار امامی که تو را دیده اند

دست علم گیر تو بوسیده اند

خدا رحمت کند مادرم را که برای توسل با علاقه ای که به آقا قمر بنی هاشم حضرت عباس داشت می فرمود:

ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس

ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس

عباس علی سردار ای میر عَلَم بردار

این غم که تو می دانی از روی دلم بردار

با محنت و درد و غم من رو به تو آوردم

دست من محزون گیر از بهر خدا عباس

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/2/22:: 4:4 عصر     |     () نظر

السلام علیک یا ابا عبدالله


ولادت نور دیدگاه آقا امیرالمؤمنین –علیه السلام- و میوه قلب حضرت فاطمه زهرا –علیها سلام- بر جهان بشریت مبارک است.

این تولد را به آقا صاحب العصر و الزمان –عجل الله تعالی فرجه الشریف- تبریک و تهنیت عرض می کنم.

این حسین است که قنداقه او را جبریل

برده در عرش به فرمان خداوند جلیل

این حسین است که خادم بودش میکاییل

این حسین است که دربان بودش جبراییل

پیامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- فرموده است: "حسین از من است و منم از حسین".

عظمت حسین بن علی را پیش از تولدش پیامبر به دخترش فاطمه زهرا خبر داده بود. دومین نوه پیامبر که سروَر و آقای جوانان بهشت است. سرآمد همه جوانان بنی هاشم است.

پیامبر خیلی سفارش نواده گان عزیزش را می فرمود. حضرت حسین بن علی –علیه السلام- مثل برادرش حسن بن علی –علیه السلام- در بین بنی هاشم از ویژگی خاصی برخوردار بود. جدش آقا رسول الله خاتم النبیین و پدرش آقا امیرالمؤمنین اولین امام شیعیان و مادر بزرگوارش حضرت زهرای مرضیه سیده نساء عالمین است.

همه فضائل و مناقب آن بزرگواران را بعد از خدا و رسول، امت مسلمان می دیدند و حسین بن علی در دامان این پاکان رشد کرد.

فضائل حضرتش را به کتاب ها توان نگاشتن نیست. هرکس نوشته محبتش را ثابت کرده ولی حق مطلب را نتوانسته ادا کند.

زندگی سراسر سرور و شور و نشاط و شجاعت و غیرت و سخاوت و جوانمردی آن امام همام را نمی توان به تصویر کشید. به قول شاعر:

سوم شعبان بود جهان چو رضوان بود

خانه زهرا نگر چه نورباران بود

 



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/2/21:: 5:3 عصر     |     () نظر

السلام علیک یا رسول الله


خدا را شکر که به بعثت رسیدیم.

در بیست و هفتم ماه رجب در غار حراء، جبرییل، فرمان حق را به پیامبرش ابلاغ فرمود.

خداوند برای احیای خداپرستی پیامبری در بین مردمان جاهلی مبعوث فرمود که دخترکشی فخرشان بود، برده داری کارشان بود و خیلی از کارهای خداپسندانه را اصلا نمی فهمیدند.

در شرایط سخت جاهلیت، یک قوم، یک شهر، همه و همه دیده بودند، فهمیده بودند، یقین داشتند که محمد، امین است، به راستگویی، درستکاری، رعایت عدل و انصاف، اخلاق خوب، ادب نسبت به بزرگترها، محبت نسبت به کوچکترها و امانت داری.

اول مردی که ایمان آورد حضرت علی –علیه السلام- بود که در آن زمان ده سال بیشتر نداشت.

از همه بیشتر خانم خدیجه –علیها السلام- ایشان را می شناخت. همو که ثروتمندترین زن در سرزمین حجاز بود و با ازدواج با محمد امین، به ظاهر، خود را از مال دنیا تهی کرده بود و حالا به فرمان الهی همسرش را خداوند به پیامبری مبعوث فرموده بود. اولین زن ایمان آورنده به رسول گرامی اسلام خدیجه –علیها السلام- بود.

وقتی بزرگان قریش که از اقوام پیامبر بودند متوجه این امر عظیم شدند در فکر چاره جویی بر آمدند. به خاطری که با ظهور اسلام خیلی از منافعشان به خطر افتاده بود. ولی حضرت محمد –صلی الله علیه و آله و سلم- که از جانب خدا مأموریت داشت می فرمود: "مردم بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید". و سوره ی مبارکه "اقرأ باسم ربک الذی خلق" را تلاوت می فرمود.

در راه ابلاغ رسالت خیلی پیامبر را اذیت و تهدید کردند، ولی چون فرمان الهی بود ایشان دست از راهنمایی امت بر نمی داشت. ایمان آورندگان غالبا از غلامان و کنیزان و تهی دستان بودند.

دین جهان شمول اسلام چنان رواج پیدا کرد که در کمترین مدت، سرزمین عربستان و حتی کشورهای دیگر را با رحمت الهی آشنا کرد.

بعثت را با هزاران کتاب نمی توان بیان کرد فقط کلامی از پیامبر اعظم من باب تبرک بیان می کنم:

" من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به کمال برسانم".

قرآن جاویدان که کتاب کامل درس زندگی و یادگار پیامبر گرامی اسلام است تا قیام قیامت قابل اجرا است و روز به روز به تشنگان فضیلت  مکتب قران اضافه می شود: "ولا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین"

بعثت خاتم الانبیاء را به ساحت مقدس آخرین ذخیره ی الهی حجت حق آقا صاحب العصر و الزمان تبریک و تهنیت عرض می کنم. امیدوارم که شرمنده ی قرآن و رسول الله نشوم.

ماه فرو ماند از جمال محمد

سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست

در نظر قدر با کمال محمد

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است و آل محمد

سال های سال روز بعثت برابر با هفتمین روز روضه ی پدرم خدا بیامرز بود. در این روز روضه خوان ها بیشتر اشعار در رثای پیامبر می خواندند. پدرم یک کارتون بیسکویت می خرید و با چای بین جمعیت توزیع می کردند. مادرم هم با دو تا روسری سبز منقّش به گنبد و بارگاه عتبات عالیات که داشت، و می گفت از کربلا برایم سوغات آورده اند، منبرهای آقا ابا عبدالله را سبز پوش می کرد و به بهترین وجه ممکن جشن بعثت به سادگی و شیرینی تمام می شد "عاش سعیدا و مات سعیدا".


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/2/16:: 11:53 صبح     |     () نظر

 

  شهادت نور دیدگان آقا امیر المومنین و تربیت شده ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر حضرت ولی عصرعج الله تعالی فرجه الشریف تسلیت باد. تاریخ از قول مولایمان صاحب الزمان نقل کرده اند: "مصیبت اسیری عمه جانم حضرت زینب برایم بسیارسنگین است و صبح و شام بر این مصیبت گریه می کنم و اگراشکم تمام شود، خون گریه می کنم."

 پدرم رحمه الله، سالهای سال برمنابر مسلمین برای عمه جانم حضرت زینب سلام الله علیها با سوزو گداز می خواند:


خطبه زینب اگر در سفر شام نبود

از فداکاری شاه شهدا نام نبود

نه همین نام نبود ازشه خونین کفنان

خبراز مکتب ارزنده ی اسلام نبود


 در مصیبت آن معظمه ی مظلومه قلم قاصر است که بتواند شجاعت علوی وصبرفاطمی آن بزرگوار را به رشته تحریر درآورد. هیچ زنی در تاریخ بشریت چنین مقام و مرتبتی ندارد که در حیات پر برکتش یار و یاور چهار امام هم عصرش باشد. امام سجاد علیه السلام در عظمت این بانوی بزرگ فرموده اند:"عمتی! انت عالم غیر معلمه "

زینب آن بانوی عظمایی که دست قدرتش

کهکشان چرخ را در پیچ و تاب انداخته

 

  آن مخدره با جان و مال و فرزندانش در رکاب حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در واقعه جانگداز کربلا در کنار امامش، مجاهده نمود، به طوری که مورد تحسین امام حسین علیه السلام قرار گرفت.

  با وجود گرمای هوا در روز عاشورا، تشنگی اهل حرم، شهادت حضرت ابا عبدالله الحسن ، داغ آقا ابوالفضل العباس، دیدن قنداقه ی پر خون علی اصغر، صدای العطش خیام، پرپر شدن همه ی یاران، هلهله و شادی دشمن، سر امام زمان بالای نیزه، اسب تاختن بر بدن مبارک امام و... آن بزرگواراز انجام مستحبات غافل نبود تا جایی که به فرمایش امام سجاد علیه السلام  در شب یازدهم محرم نماز شب را نشسته خواند.

 

رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول

این کشته فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده درخون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

پس روی در بقیع و به زهرا خطاب کرد

مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد

ای مونس شکسته دلان حال ما ببین

ما را غریب وبی کس و بی آشنا ببین

 

 در عصر روزدهم، بعد از آتش زدن خیام، عمه سادات مطابق دستورامام زمانش، سرپرستی اهل حرم را برعهده گرفت و با امام حسین وداع نمود:

ای وارث سریرامامت زجای خیز

بر کشتگان بی کفن خود نماز کن

طفلان خود به ورطه ی بحر بلا نگر

دستی به دستگیری ایشان دراز کن

یا دست ما بگیراز این دشت پربلا

باردگر روانه به سوی حجاز کن


نتیجه تصویری برای زینب

 

 اسارت شروع شد وخاندان اهل بیت، وارد شام شدند.در کاخ یزید و عبید الله، با بیان شجاعت و اهداف شهیدان،بنی امیه را رسوا نمودند تا جایی که یزید به خواسته امام زین العابدین تسلیم شد واهل بیت رسول الله بیرق عزا برپا نمودند و کاخ یزید را به لرزه درآوردند.


شام غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود

وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت

فاش می گویم که آن بانوی عظمای دلیر

با بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت

خطبه ی غرا بیان فرمود در کاخ یزید

کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت


 اهل بیت به دستور سید الساجدین برای بزرگداشت شهیدان کربلا، راهی آن سرزمین مقدس شده و اولین احیا کنندگان زیارت قبر ملائک پاسبان آقا سید الشهداء و هفتاد و دو تن شدند. از کربلا تا شام عمه سادات با شجاعت خود را سپر تازیانه های دشمن علیه کودکان نمود، اما از شام تا کربلا دشمنان زیرتازیانه ی عمل ننگین خود نابود شدند و زینب با استواری بیرق فرهنگ حسینی را بر دست گرفت و این گونه عاشورا، زینب البقاء شد.

 اهل بیت رسول الله، بعد از نکوداشت یاد شهدای حق و فضیلت، در معیت امام زین العابدین علیه السلام به سوی مدینه النبی رهسپار شدند و در آن شهر به بیان استقامت و پیروزی حق علیه باطل پرداختند و مجاهدت های انسان ساز آن بزرگواران را در قلب ها نهادینه نمودند.

  بعد از مراجعت، زینب سلام الله در مدینه عزا برای شهدای کربلا برپا نمود. حضرت زینب سلام الله علیها در مدینه خطبه خواند و مردم را برای قیام فرا خواند. عمرو بن سعید اشرق والی مدینه نامه‌ای به یزید نوشت و او را از ماجرا با خبر کرد. یزید در جواب نامه وی نوشت بین زینب و مردم مدینه فاصله بیانداز. پس به حضرت زینب امر کرد از مدینه بیرون و به هر کجا می‌خواهد برود. حضرت زینب برخلاف میل باطنی اش در اواخر ماه ذی الحجه سال شصت ویک هجری قمری همراه با دختران امام حسین –فاطمه و سکینه- از مدینه خارج شدند. زینب سلام الله علیها بعد از گذشت یک سال در ماه رجب سال شصت و دوهجری قمری دار فانی را وداع و به دیدار معبود شتافت و روح مطهرش در کنار سید و سالار شهیدان حیات جاودان یافت و بارگاه ملکوتی اش در دمشق آمال و آرزوی همه ی علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت می باشد.

 عمه جان! مرا دعوت نمایید تا از نزدیک عرض ادب نمایم.


 

 

 همان صورت نیلی

همان چادر خاکی

همان قد خمیده

همان فرق شکسته

همان تشت پر ازخون

همان راس بریده

همان دست بریده

همان اکبر و قاسم

همان قنداقه پر خون

شده قاتل زینب

امان از دل زینب

امان از دل زینب


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/2/3:: 11:55 عصر     |     () نظر

 ولادت امیرالمومنین را بر آخرین ذخیره هستی -آقا صاحب العصر و الزمان- تبریک عرض می نمایم.

دروصف مولای متقیان، افضل صلوات المصلین، علی ابن ابی طالب -علیه السلام- گفتن یا نوشتن بسیار مشکل است.

چنین تولدی در تاریخ بشریت سابقه نداشته؛ خانه خدا شکافته شد. فاطمه ی بنت اسد با وارد شدن به خانه ی کعبه، معجزه آسا وضع حمل کرد. بعد از سه روز، قنداقه در بغل، دوباره از همانجا خارج شد.

فاطمه بنت اسد فخر کند تا ابد

به دهر هیچ مادری، نزاده چون او ولد

برد چو عجز و نیاز، به درگه چاره ساز

پناه دادش مبین، بنت اسد شاد باش

علی بود خانه زاد،مبارکا بر تو باد

من احسن الخالقین

حافظ رضوان علی، حامی قرآن علی

رسول را جانشین، فخر علی العالمین

 از کودکی تحت تربیت حضرت محمد -صلی الله علیه و اله وسلم- بود و نوجوان که شد اولین فرد بود که بعد از پیامبر اکرم -صلی الله علیه و اله وسلم- اسلام آورد. با تمام تهدیدات دست از یاری پیامبر خدا برنداشت و جان پیامبر، برادر، وصی و جانشین آن بزرگوار بود. به گواهی دوست و دشمن صد امتیاز دارد که در کره زمین کسی از چنین امتیازاتی برخوردار نیست. ایشان اولین امام معصوم و پدر بزرگوار یازده امام است.

 نجف، مرقد مطهر و منورو معطر آن امام همام ملجأ و پناهگاه درماندگان است. شیعیان هرگاه درمانده شوند، می گویند: " یا علی دستم را بگیر".

ایوان نجف عجب صفایی دارد

حیدر بنگر چه بارگاهی دارد

یا امیرالمومنین، همه عمراز شما ممنونم که مرا به آن مکان ملائک پاسبان دعوت فرمودید وگرنه:

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم

یقین دارم:

به ذره گر نظر لطف بو تراب کند

به آسمان رود و کار افتاب کند

سیزده رجب در تاریخ بشریت، بهترین سیزده است که از تاریخ محو نمی شود.

نهج البلاغه قطره ای از اقیانوس بیکران علم آن بزرگوار است. ویرایش جدید نهج البلاغه ی آن بزرگوار، به قلم مرحوم حجت الاسلام محمد دشتی، به بهترین وجه ممکن، تشنگان را از این بحر بیکران سیراب می کند. چهل وپنج سال پیش شنیدم حضرت امیرالمومنین علی -علیه السلام- فرموده اند: " اگر دنیا را به من بدهند، پوست جویی را از دهان موری نخواهم گرفت" هنوز لذت این فرمایش گهربار را در ذائقه ام احساس می کنم.

ای پدر مهربان! مرا دوباره به آن مکان مهر دعوت نما.السلام علیک یا امیرالمومنین 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/2/2:: 12:53 صبح     |     () نظر

السلام علیک یا امام محمد تقی أیها الجواد یابن رسول الله


نتیجه تصویری برای جوادالائمه

یا صاحب الزمان ولادت آقا جوادالأئمّه نور دیده ی امام رضا را به شما تبریک می گویم.

یا امام جواد! ولادت شما را به پدر بزرگوارتان تبریک و تهنیت عرض می کنم.

یا امام جواد! وقتی از حساب من حیث لا یحتسب به زیارت شما مشرف شدم اصلا باور نمی کردم. یا امام جواد ممنونتم!

ای آقای بزرگوار! شرمنده ات هستم که بگویم شیعیان خیلی کم -شاید به ندرت- اسم پسرانشان را جواد یا تقی می گذارند؛ به طوری که بعضی از سر اخلاص نذر می کنند اگر پسردار شدند اسمش را تقی یا جواد بگذارند.

یا امام جواد! بار دیگر مرا به کاظمین دعوت کنید بیایم پابوس آن آستان ملائک پاسبان.

از این مکان دور عرض می دارم:

عزت عالمین می خواهم

سفر کاظمین می خواهم

یا جوادالأئمّه ادرکنی

ای که روح عبادتی ما را

در قیامت شفاعتی ما را

جان زهرا عنایتی ما را

یا جوادالأئمّه ادرکنی

بار دیگر جمعه و عید در عید شده، شیعیان همچنان دیده در راه و امیدوارِ منتظَر هستند که دلها را شاد، گره ها را باز و چشم ها را روشن کند به عطر ظهور.

الا که نور خدایی خدا کند که بیایی

تو راز غیب گشایی خدا کند که بیایی



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/1/30:: 3:2 عصر     |     () نظر

السلام علیک یا فاطمه الزهراء یا بنت رسول الله


   ولادت شما را بر رسول خاتم، پدر بزرگوارتان، تبریک و تهنیت عرض می کنم.      

   یا حضرت زهرا! ولادت شما خنده و شادمانی را به خانه ی مادر و پدرتان، ساری و جاری ساخت. پدری مانند آقا رسول الله، چشم و چراغ جهان بشریت و خاتم النبیین –صلوات الله علیه- و مادری که با رسول الله خود را، به ظاهر، از مال دنیا تهی کرد، به نحوی که هنگام ولادت شما، زنان قریش به خاطر فقر و تنگدستی به کمک مادر شما نیامدند. در واقع لیاقت نداشتند. خداوند به بهترین وجه ممکن این کار ناپسند آنها را جبران کرد و چهار زن از بهشت به کمک حضرت خدیجه –سلام الله علیها- فرستاد.

   فاطمه در ایران اسلامی جایگاه خاصی دارد. ولادت شما شور و سرور به همه اعلان می کند. این روز را از سال های اول انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی –رحمه الله علیه- روز زن نام نهادند. در این روز حتی کسانی که با بی مهری مادرشان را فراموش کردند با یاد حضرت شما مادرشان را شاد می کنند.

   زیارت حدود مرقد مطهر شما آرزوی همه ی شیعیان جهان است. بعد از هر نماز از راه دور، دست به سینه، عرض سلام می کنیم و از خدا می خواهیم که به آن مکان مقدس ما را برساند. خاک آنجا را سرمه ی چشممان کنیم. شاعر چه خوب در مدح شما سروده:

زنی به مثل فاطمه نیامده است عالمه

جهان علم و تربیت، همای زهد و معرفت

حمیده راضیه رضا به هر قضای اکبری

برو بخوان کتاب ها، نظاره کن حدیث ها

که تا به ذات فاطمه به قدر فهم پی بری

به دهر گر علی نبود فاطمه نداشت تا و همسری

   تولد شما این قدر مهم بود که سوره ی مبارکه ی کوثر بر پیامبر اعظم - صلوات الله علیه- نازل شد. این تولد را به فرزند عزیزتان منتظَر عالم، تبریک عرض می کنم.

دنیا اگر تمام شود پر ز فاطمه

یک تن به مثل دخت پیمبر نمی شود

گل های عالم ار که شوندی نثار روی

یک گل به عطر همسر حیدر نمی شود

محبوبه خدا نه به جز همسر علی است

این فخر بهر دختر دیگر نمی شود

نور دو چشم احمد و هم کفو شیر حق

تفکیک او از این دو میسر نمی شود

یک موی فاطمه به شرف با هزار حور

در نزد کردگار برابر نمی شود

تشبیه او به حور بهشتی است اشتباه

هر سنگ معدنی دُر و گوهر نمی شود

مام شبیر و شبّر و کلثوم و زینب اوست

دیگر زنی چو فاطمه مادر نمی شود

خلق بهشت و حوری کوثر طفیلیش

جز او زنی حقیقت کوثر نمی شود

بانوی دیگری به علّو مقام وی

پیدا به زیر گنبد اخضر نمی شود

شمشاد قامتش به خداوند لایزال

خم جز برای خالق اکبر نمی شود...

(شعر از: فروغ الزمان ضرغامی)

 

 



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 95/1/10:: 8:41 عصر     |     () نظر

 

 

 

 

 

یا فاطمه الزهراء! یاد و خاطره ی شما در قلب شیعیان هست و هرگز داغ مادر هجده ساله شان را فراموش نمی کنند. در عزای شما زن و مرد، پیر و جوان با تمام وجود گریه می کنند و به یاد جوانی، بازوی ورم کرده، سینه ی سوراخ از مسمار در، پهلوی شکسته، صورت کبود از سیلی، چادر خاکی و محسن شش ماهه بر سر و سینه می زنند.

در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند

وای من و وای من و وای من

میخ در و سینه ی زهرای من

مداحان اهل بیت عصمت و طهارت –علیهم السلام- با لباس عزا و شال سیاه در مجالس شرکت می کنند. خدا رحمت کند شاعران را، هرچه توانستند از عمق وجودشان، با سوز و گداز، سرودند ولی انگار این داغ و مرثیه را با هیچ کلامی نمی شود تسکین داد. همه در این مجالس دعا می کنند و حاجت می خواهند. از همه مهمتر فرج آقا و صاحبمان حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف- را از خداوند می خواهند و بیان می شود که آقا صاحب الزمان علاقه ی خاصی به مادر پهلو شکسته اش دارد. زبان حال شما را چنین می خوانند:

حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن

مزد زحمات شب و روز پدرم بود

و بعد ادامه می دهند:

گریه کن ای دیده بر احوال زار فاطمه

بر دل پر درد و چشم اشکبار فاطمه

 

شیعیان حتما دو نوبت، یک بار به روایت هفتاد و پنج روز و بار دیگر نود و پنج روز بعد از رحلت آن بزرگوار، برای شما عزاداری می کنند. روضه های فراوان در ایام فاطمیه، در شهرها برقرار است. روضه خوان ها و مداحان اهل بیت –علیهم السلام- وقتی به کنار درِ سوخته و مادر هجده ساله پشتِ در و محسن سقط شده می رسند و حرف هایی که آن معظمه به فضه خادمه فرموده، حتما از سادات اهل مجلس عذرخواهی می کنند که این مصیبت را بیان کرده اند. در این مجال نمی گنجد همه ی روضه هایی که از کودکی تا به حال از پدرم شنیده ام بازگو کنم وگرنه از تولد و زندگی شما تا شهادت را با هزاران ورق نمی شود بیان کرد. خودم را به نوشتن از شما بزرگوار تبرک می کنم و عرضه می دارم:

عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه

هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه

آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه 
گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/12/3:: 11:54 عصر     |     () نظر

   هوا دل پذیر شده بود. گُل از خاک بیرون آمده و از گرمای آفتاب، باران و برف هم نمی آمد. اصلا در آن حال و هوا مردم خودشان را گم کرده بودند. به فکر اسلام و اطاعت از امام بودند. هر روز تظاهرات و هر روز غذای حاضری، سیب زمینی و روغن نباتی و اگر گیر می آمد تخم­ مرغ، چای و میوه هم اگر وقت می شد. هر کس نمی­ توانست تظاهرات برود در خانه غذای ساده درست می کرد. همه خانه ها امام و امام و امام بود. آن سال در ولایتمان تا پیروزی انقلاب اسلامی برف نیامد. هر چه نفت می خواستند به مردم بدهند، مردم می گفتند بدهید به مردم تهران که سر صف نایستند، دشمن شاد نشود، ما نفت نمی خواهیم .

   شهید خیلی ارزش داشت، اگر کسی شهید می شد خدا می داند که جمعیت مخصوصا جوانان عزیز مثل سیل هجوم می بردند برای تشیع جنازه. بهشت زهرا واقعا از آن گل های پرپر، بهشت شده بود. جوانان با فریاد، شهید را روی شانه های مرد افکنشان می گرفتند و می گفتند :

می کُشم می کُشم آن که برادرم کشت

و با هم سر می دادند :

ای شهید حق آیم به سویت              بهشت موعود در پیش رویت

مادر ندیده خیر تو، الله اکبر          پدر نشسته به سوگ تو، الله اکبر

و مرگ بر شاه در آخر همه شعارها با فریاد اداء می شد.

   تظاهرات­ ها همچنان پر شور ادامه داشت. یک روز رسیدیم دیدیم ریوی ارتشی پر از سرباز با تفنگ های آماده، کنار مرکز رادیو توقف کرده است. مردم بیشتر تحریک شدند با تمام وجود فریاد می زدند :

ارتشیا خمینی سلامتان رسانده

ما به شما گل می دیم، شما به ما گلوله

ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست

بعضی ها هم گل می زدند به نوک لوله تفنگشان.

   با تظاهرات به آخر خیابان مولوی که می رسیدیم وارد خیابانی می شدیم که پس از طی مسافت زیادی پل حافظ را می­ دیدیم. جمعیت موج می زد. روی پل، بین جمعیت، یک اتوبوسی بود، انگار مردم اتوبوس را بغل گرفته بودند. بالای اتوبوس یک روحانی جوانِ لاغر­اندام و مرتب، با عمامه سفید، بود که با بلندگو شعار می داد و مردم هم همراهی­ اش می کردند:

به خون پاک شهیدان قسم

به اشک چشم یتیمان قسم

ریشه شاهنشهی می کنیم

تماشاچی ها هم منقلب می شدند. زن آرایش کرده بی حجاب با پالتو و جوراب شیشه ای که آن زمان مد بود! میان جمعیت آمد. فورا یک نفر به او روسری داد او هم گرفت و سریع سر کرد.

   وضع معیشت مردم با حالا اصلا قابل مقایسه نبود. صد یک مردم یخچال، تلویزیون و اتومبیل نداشتند. آن که به فکرش نبودند خوراکی و وسایل رفاهی بود. هر شب ساعت نُه برق می رفت و همه روی پشت­ِ بام ­ها شعار الله اکبر، خمینی رهبر و مرگ بر شاه می گفتند. روزها جوانان گالن­ های نفت را بدون دست­مزد به در خانه ها می­ بردند.

   تا این که امام آمد. از سیل جمعیتی که به پیشواز رفتند گویا کسی در خانه­ ها نمانده بود. فریاد صلوات و الله اکبر و درود بر خمینی طنین انداز بود. چند ماشین آمد و رد شد و جمعیت به دنبال آن می دویدند. خدا می­ داند مردم چه کردند، در تاریخ ثبت شده است. در یک کلام، زمین دانشگاه پر از نقل و گُل شده بود.  

      دو سال بعد، جنگ بر ملت ما تحمیل شد. جوانان، هزار هزار برای دفاع از کشور اسلامی که هزاران شهید داده تا اسلامی شده، راهی جبهه ­های حق علیه باطل شدند. در آن زمان کالاهای اساسی سهمیه بندی شد. در زمستان­ های سرد با دمای بیست درجه زیر صفر با آرامش در صف­ های طولانی می ایستادیم تا نفت، گاز، برنج، روغن، مرغ و تخم مرغ بگیریم. خیلی از مردم مثل ما بودند و مایحتاج ضروریشان را کم کم با کوپن، با پول کمی که داشتند، می خریدند. مردم از سهمیه خودشان به جبهه هم می­ فرستادند. به ویژه خانواده­های شهدا در این کار سهم بسزایی داشتند. در مساجد و حسینیه ها و خانه­ ها با قند و شکر سهمیه مربا و حلوا درست می کردند و به جبهه می­ فرستادند.

   با وجود این سختی­ ها به یاد ندارم در صفی دعوا شده باشد. اما حالا با تمام وفور نعمتی که هست متأسفانه در صف دریافت سبد کالا کتک­ کاری می شود و عکسش هم توسط اینترنت در همه جا منتشر می گردد.

   بعد از گذشتن سی و پنج سال از انقلاب و برخورداری از مواهب انقلاب -به برکت خون شهیدان و از جان گذشته­ گی آنان-  هزاران هزار امکانات رفاهی و نعمت­ های فراوان است که به قول قرآن "وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَتَ اللهِ لا تُحصُوها"  تا جایی که حافظه و قلمم ، مرا یارای نوشتن نعمت­ ها نیست.



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/11/19:: 3:55 عصر     |     () نظر

من مات علی حب آل محمد مات شهیدا


سالگرد رحلت جانگداز نور چشمان آقا موسی بن جعفر علیه السلام را به ساحت آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت عرض می کنم.

حضرت معصومه در راه زیارت امام زمانش، امام رضا علیه السلام، جان داد.

شهر مقدس قم یکپارچه در عزای آن مکرمه ی معظمه عزادار است.

هرکس به چهارده معصوم عقیده دارد، به هرطریق ممکن خود را برای عرض ادب و تسلیت به زیارت حضرت معصومه می رساند.

مداحان اهل بیت عصمت و طهارت به بهترین وجه ممکن، در سوگ حضرت معصومه روضه می خوانند و مردم را توجه می دهند که قدر خودتان را بدانید شما دل آقا موسی بن جعفر را با این بزرگداشت شاد می کنید و ادامه می دهند که قم کوفه نیست که اهل بیت را سنگباران کنند، و می گویند در هفده روزی که شهر مقدس قم مهماندار خواهر امام رضا بود به بهترین وجه ممکن از آن معظمه پذیرایی کردند و بعد از آن که ایشان رحلت کرد وظیفه خود را در قبال آن مظلوم انجام دادند و در باغ بابلان که اهدایی پیرمردی متدین بود ایشان را دفن کردند.

هر روز هزاران نفر پروانه وار به زیارت می آیند.

غرض از این مقال، عرض ارادتی به پیشگاه ایشان است، در وصف ایشان کتابها نوشتند. بیان من قاصر است که حق مطلب را ادا کنم.

عمه سادات سلامٌ علیک

روح عبادات سلامٌ علیک

کوثر نوری به کویر قمی

آب حیات دل این مردمی

عمه سادات بگو کیستی

فاطمه یا زینب ثانی ستی

از سفر کرببلا آمدی

یا که به دنبال رضا آمدی

 

یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه

 



نوشته شده توسط صدیقه سجادی 94/11/1:: 10:6 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >