سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به خدا که این دنیاى شما در دیده من خوارتر از استخوان خوکى است که در دست گرى باشد . [نهج البلاغه]
چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین

 

 

در تفسیربرهان ، سوره ی و الصافات روایت نموده که عمار دهنی نزد قاضی ابن ابی لیلی به امری گواهی داد، قاضی گفت:" عمار برخیز که گواهی تو پذیرفته نیست، زیرا تو رافضی هستی."

 عمار برخواست در حالی که گریان و لرزان بود .

  قاضی گفت:" تو مردی از اهل علم و حدیثی  اگر بدت آمد که به تو بگویند رافضی، پس بیزاری بجوی از مذهب رفض، آن گاه برادر ما خواهی بود و گواهیت پذیرفته می شود."

 عمار گفت :" آن طوری که پنداشتی نیست، بلکه گریه ی من بر خودم و بر تو بود، بر خودم چون مرا نسبت دادی به مقام ارجمندی که من اهل آن نیستم، زیرا رافضی(شیعه) کسی است که آن چه رضای خدا نیست، ترک کرده است و آن چه خدا به آن امر فرموده، به جای آورده و کیست در این  زمان که چنین باشد؟ و گریستم که مبادا به دل  نسبت خود را به این مقام ارجمند پذیرفته باشم و خداوند که از دلم با خبر است بفرماید: "ای عمار! آیا هر باطل را ترک کننده و هر طاعتی را به جای آورنده بودی، که نسبت رافضی را به تو دادند، پذیرفتی؟"  پس گرفتار عقاب و عتاب خداوند شوم مگر این که آل محمد صلی الله علیه و آله سلم مرا شفاعت نمایند. اما گریه ام به حال تو برای این است که به دروغ خواندی مرا به اسمی که سزاوار آن نبودم و بر تو ترسیدم ازعذاب خداوند که شریف ترین اسماء (رافضی) را پست کردی و به مثل منی نسبت دادی. چگونه صبر خواهی کرد بر این کلمه ات."

 چون کلمات عمار را با قاضی کوفه و تواضعش را برای امام صادق علیه السلام نقل کردند، حضرت فرمود:" اگر گناهان عمار بزرگتر از آسمان ها و زمین بود، تمامی آن ها به این کلمات زیادتی یافت به طوری که هر خردلی از حسناتش بزرگتر از تمام دنیا گردید به هزار مرتبه."

(کتاب قلب سلیم، شهید آیت الله سید عبد الحسین دستغیب رحمه الله ، موسسه مطبوعاتی دارالکتاب(جزایری)،چاپ هفدهم، صفحه 504)


شیعیه یعنی قسمت یک کاسه شیر

بین نان خشک خود با یک فقیر






کلمات کلیدی: شیعه، رافضی


نوشته شده توسط صدیقه سجادی 93/4/5:: 12:41 عصر     |     () نظر